مذهبی،خبری،علمی،آموزشی و ...

مذهبی،خبری،علمی،آموزشی و ...

مذهبی،خبری،علمی،آموزشی و ...

مذهبی،خبری،علمی،آموزشی و ...

قصه قوم لوط پیامبر خدا


   لوط پیامبر خدا عمویش ابراهیم خلیل الرحمن بود.خداوند تبارک و تعالی در قران  27 مرتبه از او یاد کرده است.در 14 سوره.لوط نزد ابراهیم بزرگ شده بود و ابراهیم را بسیار دوست می داشت و هنگامیکه  ابراهیم در اتش نمرود افتاد  و معجزه اتش رخ داد و اتش سرد و سلام شد لوط به ابراهیم ایمان اورد و گفت من بسوی پروردگارم مهاجرت می کنم که او عزیز و حکیم است.سوره عنکبوت ایه 26."فآمن له لوط وقال إنی مهاجر إلى ربی إنه هو العزیز الحکیم"ابراهیم همراه لوط به مصر می روند و انگاه به فلسطین برمیگردند دربین مسیر لوط برای پیامبری قوم سدوم نزدیک بحرالمیت اردن امروزی از سوی خدا انتخاب می شود پس از ابراهیم اجازه می گیرد و راهی این سرزمین می شود. قوم لوط ،قومی کفار بودند در بین انها هیچ مومنی نبود خداوند در قران از زبان فرشتگانی که منطقه سدوم را نابود کردند می فرماید "فأخرجنا من کان فیها من المؤمنین فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین وترکنا فیها آیة للذین یخافون العذاب الألیم [ الذاریات : 35 - 37 ]" هر کس که مومن بود را از بین انها خارج کردیم پس فقط یک خانه را مسلمان دیدیم و در انها ایه ای برای کسانی که از عذاب دردناک می ترسند رها کردیم.

و هم چنین قومی فاجر و فاسق بودند.فجوری ابداع کردند که قبل از انها هیچکس در دنیا انجام نداده بود."ولوطا إذ قال لقومه أتأتون الفاحشة ما سبقکم بها من أحد من العالمین إنکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون وما کان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قریتکم إنهم أناس یتطهرون فأنجیناه وأهله إلا امرأته کانت من الغابرین وأمطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین [ الأعراف : 80 - 84 ]" لوط هنگامیکه به قومش گفت ایا روی به فاحشه_همجنسگرایی_ می اورید که هیچکس در دنیا قبل از شما اینکار را نکرده است شما به شهوت با مردان روی اورده اید و زنان را رها کرده اید همانا که شما قومی مسرف هستید و پاسخ قومش این بود که اینان_خانواده لوط_ را از شهرتان بیرون کنید اینان می خواهند پاک باشند پس ما اورا و اهلش را جز زنش که از نابود شدگان بود را نجات دادیم و بر انها بارانی_از سنگ_ نازل کردیم پس ببین که چگونه است عاقبت مجرمین.

در این ایات خداوند صفت زشت دیگری برای این قوم_ مجرمین_ را بیان می کند.و باز در ایات می خوانیم "کذبت قوم لوط المرسلین إذ قال لهم أخوهم لوط ألا تتقون إنی لکم رسول أمین فاتقوا الله وأطیعون وما أسألکم علیه من أجر إن أجری إلا على رب العالمین أتأتون الذکران من العالمین وتذرون ما خلق لکم ربکم من أزواجکم بل أنتم قوم عادون قالوا لئن لم تنته یا لوط لتکونن من المخرجین قال إنی لعملکم من القالین رب نجنی وأهلی مما یعملون فنجیناه وأهله أجمعین إلا عجوزا فی الغابرین ثم دمرنا الآخرین وأمطرنا علیهم مطرا فساء مطر المنذرین إن فی ذلک لآیة وما کان أکثرهم مؤمنین وإن ربک لهو العزیز الرحیم [ الشعراء : 160 - 175 ]  قوم لوط رسولان را تکذیب کردند هنگامیکه برای انها برادرشان لوط گفت ایا نمی ترسید همانا من برای شما رسولی امین هستم پس بترسید از خدا و اطاعت کنید من از شما مزدی نمی خواهم اجر من با خداست ایا به سوی مردان روی می اورید و انجه خداوند برای شما از همسرانتان قرار داده را رها می کنید همانا شما قومی ستمگرید گفتند ای لوط اگر دست برنداری طرد می شوی گفت من برای عمل شما بغض شدیدی دارم پروردگارم مرا و اهلم را از انچه انجام می دهند نجات بده پس او را و اهلش را جز پیرزنی که جزء نابود شوندگان بود نجات دادیم سپس بقیه را نابود کردیم و بر انها بارانی _از سنگ_نازل کردیم پس چه بد بود باران انذار شده ها همانا در ان ایه ای است و بیشتر انها ایمان نمی اورند همانا پروردگار تو عزیز و رحیم است.

هم چنین در سوره نمل می خوانیم.ولوطا إذ قال لقومه أتأتون الفاحشة وأنتم تبصرون أئنکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء بل أنتم قوم تجهلون فما کان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوا آل لوط من قریتکم إنهم أناس یتطهرون فأنجیناه وأهله إلا امرأته قدرناها من الغابرین وأمطرنا علیهم مطرا فساء مطر المنذرین [ النمل 54 - 58 ] یعنی لوط هنگامیکه به قومش گفت ایا روی به فاحشه می اورید و شما میبینید _یعنی علنی اینکار را انجام میدهید_ایا شما با مردان شهوترانی میکنید و زنان را رها کرده اید بلکه شما قومی نادانید پس قومش جوابی نداشتند جز اینکه گفتند خانواده لوط را از شهرتان بیرون کنید انها می خواهند پاک باشند پس او را و اهلش را نجات دادیم جز زنش را که مقدر کردیم از نابود شدگان باشد پس بر انها بارانی نازل کردیم پس چه بد بود باران انذار شدگان.

در این ایات باز صفت زشت دیگری "جهل" برای این قوم ذکر می شود..ولوطا إذ قال لقومه إنکم لتأتون الفاحشة ما سبقکم بها من أحد من العالمین أئنکم لتأتون الرجال وتقطعون السبیل وتأتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه إلا أن قالوا ائتنا بعذاب الله إن کنت من الصادقین قال رب انصرنی على القوم المفسدین  [ العنکبوت : 28 - 30 ] و لوط هنگامیکه به قومش گفت ایا شما روی به فاحشه می اورید هیچکس قبل از شما اینکار را در دنیا انجام نداده است ایا شما روی به مردان می اورید و راهزنی می کنید و در محفلتان زشتی می کنید پس ان قوم جوابی نداشتند جز انکه گفتند اگر راست می گویی عذاب خدا را بیاور لوط گفت پروردگارا مرا بر این قوم مفسد یاری کن.

در این ایات باز صفت زشت دیگری راهزنی را برای این قوم ذکر می کند.هیچ قومی در قران به زشتی قوم لوط توصیف نشده است کفرة و مجرمین و مسرفین و مفسدین و فاسقین و معتدین و جاهلین و قطاع طریق تمام صفات زشت در این قوم جمع شده است.قوم لوط او و خانواده اش را تهدید به اخراج کردند.لوط در میان قوم سدوم غریب بود زیرا او مهاجر بود و قبیله و قومی نداشت او را یاری کنند لوط نیز قومش را لعنت کرد و از خداوند خواست او را در مقابل این قوم مفسد یاری کند و خداوند نیز دعای او را استجابت کرد و سه رسولش جبریل و میکاییل و ملک الموت را مامور نابودی این قوم کرد این سه فرشته به هیئت بشر ابتدا بر حضرت ابراهیم مهمان شدند و ابراهیم علیه السلام گمان کرد انها بشرند پس بالفور برای انها گوساله ای ذبح کرد و چون دید انها نمی خورند ترسید."ولقد جاءت رسلنا إبراهیم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام فما لبث أن جاء بعجل حنیذ فلما رأى أیدیهم لا تصل إلیه نکرهم وأوجس منهم خیفة قالوا لا تخف إنا أرسلنا إلى قوم لوط وامرأته قائمة فضحکت فبشرناها بإسحاق ومن وراء إسحاق یعقوب قالت یاویلتى أألد وأنا عجوز وهذا بعلی شیخا إن هذا لشیء عجیب قالوا أتعجبین من أمر الله رحمة الله وبرکاته علیکم أهل البیت إنه حمید مجید فلما ذهب عن إبراهیم الروع وجاءته البشرى یجادلنا فی قوم لوط إن إبراهیم لحلیم أواه منیب یاإبراهیم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربک وإنهم آتیهم عذاب غیر مردود" سوره هود ایات 69 -76 یعنی چون رسولان ما با بشارت بر ابراهیم وارد شدند گفتند سلام پس ابراهیم نیز سلام کرد پس درنگی نکرد و با گوساله ای چاق کباب شده امد وقتی ابراهیم دید انها دست به سوی غذا دراز نمی کنند انها را زشت شمرد  و از انها ترسید گفتند نترس ما به سوی قوم لوط فرستاده شدیم  و همسر ابراهیم ایستاده بود پس خندید پس او را به اسحاق و از پشت اسحاق به یعقوب بشارت دادیم همسر ابراهیم گفت وای من بزایم درحالیکه من پیرم و همسرم نیز پیر است این چیز عجیبی است گفتند ایا از امر خدا تعجب میکنید رحمت و برکات او بر شما اهل بیت است هما نا او حمید و مجید است پس چون ترس از ابراهیم رفت و بشارت به او داده شد با ما درباره قوم لوط وارد مجادله شد _یعنی از خداوند خواست انها را ببخشد و به انها فرصت بیشتری دهد_همانا ابراهیم حلیم بود و بسیار به درگاه ما رجوع و انابه میکرد _خداوند گفت_ای ابراهیم از این خواسته ات بگذر امر پرورگارت امده است و بر انها عذابی غیر قابل برگشت نازل می شود.

هم چنین داستان این ضیافت ابراهیم در این ایات چنین امده است. "قال فما خطبکم أیها المرسلون قالوا إنا أرسلنا إلى قوم مجرمین لنرسل علیهم حجارة من طین مسومة عند ربک للمسرفین " الذاریات ایات 31 تا 34 پس ابراهیم گفت ای رسولان کار شما چیست گفتند ما به سوی قومی مجرم فرستاده شده ایم تا بر انها سنگهایی از گل که از نزد پروردگارت علامتدارند بر مسرفین _ متجاوزین از حد در فجور و عصیان _ بفرستیم.

.پس ملائکه به صورت جوانانی بسوی قوم سدوم روانه شدند یکی از دو دختر لوط انها را دید و به پدرش لوط خبر داد  و لوط نیز به سوی انها شتافت گفت کارتان چیست گفتند مهمانیم لوط شرم کرد انها را نپذیرد اما با کلماتی سعی داشت انها را منصرف کند چون از فعل زشت قومش می ترسید.و به انها گفت خبیثتر از این قوم بر روی زمین وجود ندارد و ملائکه شهادت پیامبرشان بر انها را می نوشتند.لوط ان جوانان را با خود به خانه اش برد و پنهان کرد و زن لوط کافر بود و قوم را خبردار کرد که لوط جوانانی در خانه اش پنهان کرده است." ولما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم وضاق بهم ذرعا وقال هذا یوم عصیب وجاءه قومه یهرعون إلیه ومن قبل کانوا یعملون السیئات قال یاقوم هؤلاء بناتی هن أطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزونی فی ضیفی ألیس منکم رجل رشید قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق وإنک لتعلم ما نرید قال لو أن لی بکم قوة أو آوی إلى رکن شدید قالوا یالوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر بأهلک بقطع من اللیل ولا یلتفت منکم أحد إلا امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب فلما جاء أمرنا جعلنا عالیها سافلها وأمطرنا علیها حجارة من سجیل منضود مسومة عند ربک وما هی من الظالمین ببعید [ هود : 77 - 83 ]هنگامیکه رسولان ما نزد لوط امدند لوط از امدن انها ناراحت شد _چون از فعل زشت قومش می ترسید_ و غمگین شد  و گفت امروز روز بلا و سختی است پس قومش بسوی او شتافتند درحالیکه از قبل مشغول کار زشتی بودند لوط گفت ای قوم اینان دختران منند_مقصود لوط از دختران زنان شهر بوده زیرا پیامبر هر امت به منزله پدر آن امت است همانگونه که زنان پیامبر اسلام صلوات الله علیه و علی اله امهات المومنین هستند_ برای شما پاک و طاهرند پس از خدا بترسید و مرا در مقابل مهمانانم خوار نکنید ایا مرد عاقلی بین شما نیست گفتند تو می دانی که ما دخترانت را نمی خواهیم و تو می دانی ما چه می خواهیم لوط گفت ای کاش در مقابل شما قدرتی داشتم یا به به رکن شدیدی پناه می بردم _فرشتگان گفتند_ما رسولان پروردگارت هستیم انها به تو نمی رسند پس با اهلت شبانه خارج بشو و کسی از شما پشت سرش را نگاه نکند جز زنت که مثل انچه به این قوم می رسد بر او هم می رسد هما نا موعد انها صبح است ایا صبح نزدیک نیست پس هنگامیکه امر ما ما امد انها را وارونه کردیم و بر انها بارانی از  سنگ پخته شده با اتش نازل کردیم  که علامت دار و پشت سر هم بودند و این _عذاب_از ظالمین بعید نیست.

چون قوم لوط به خانه لوط هجوم اوردند لوط در را بر روی انها بست و مانع ورودشان شد اما قومش پشت در تجمع کرده بودند و می خواستند وارد خانه شوند و لوط چون این مهمانان را دید که ارام و بدون ترس و غیر مظطرب نشسته اند تعجب کرد و گفت إنکم قوم منکرون همانا شما _فرشتگان_ قومی ناشناس (عجیب) هستید و لوط تا حالا نمی دانست اینها فرشته اند و بشر نیستند این لحظات در این  ایات چنین امده است."فلما جاء آل لوط المرسلون قال إنکم قوم منکرون قالوا بل جئناک بما کانوا فیه یمترون وأتیناک بالحق وإنا لصادقون فأسر بأهلک بقطع من اللیل واتبع أدبارهم ولا یلتفت منکم أحد وامضوا حیث تؤمرون وقضینا إلیه ذلک الأمر أن دابر هؤلاء مقطوع مصبحین وجاء أهل المدینة یستبشرون قال إن هؤلاء ضیفی فلا تفضحون واتقوا الله ولا تخزون قالوا أولم ننهک عن العالمین قال هؤلاء بناتی إن کنتم فاعلین لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون فأخذتهم الصیحة مشرقین فجعلنا عالیها سافلها وأمطرنا علیهم حجارة من سجیل إن فی ذلک لآیات للمتوسمین وإنها لبسبیل مقیم إن فی ذلک لآیة للمؤمنین [ الحجر : 61 - 77 ] پس هنگامیکه رسولان بر فرشتگان وارد شدند لوط گفت شما مردمانی ناشناس_عجیب_ هستید گفتند ما برای انچه انها در ان شک دارند امده ایم و با حق پیش تو امده ایم و ما راست می گوییم پس بعد از گذشت مقداری از شب با اهلت خارج بشو و از پشت انها برو و هیچیک از شما پشت سرش را نگاه نکند و همانگونه که امر می شوید شتاب کنید و وحی کردیم به لوط که همه این قوم تا اخرین نفرشان صبحگاه نابود می شوند و اهل شهر  در حالیکه به هم بشارت می دادند امدند لوط گفت اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید از خدا بترسید و مرا خوار نکنید گفتند ایا ما تو را از مهمانی دیگران نهی نکردیم لوط گفت اینان دختران منند با انها ازدواج کنید قسم به جانت ای محمد انها در مستی خودشان سرگردانند _در غفلت شدیدی بسر میبرند_ پس صیحه ای انها را وقت شروق گرفت پس انها را وارونه کردیم و بر انها سنگی از گل پخته شده با اتش نازل کردیم.در ان ایاتی برای هوشیاران است و (ویرانه های انها) بر سر راه کاروانهاست و در ان نشانه ای است برای مومنان.

همچنین در ایات زیر می خوانیم"ولما أن جاءت رسلنا لوطا سیء بهم وضاق بهم ذرعا وقالوا لا تخف ولا تحزن إنا منجوک وأهلک إلا امرأتک کانت من الغابرین إنا منزلون على أهل هذه القریة رجزا من السماء بما کانوا یفسقون ولقد ترکنا منها آیة بینة لقوم یعقلون" [ العنکبوت : 33 - 35 ] هنگامیکه رسولان ما بر لوط وارد شدند لوط از امدن انها ناراحت شد و غمگین شد _چون از فعل زشت قومش بر انها می ترسید_ و رسولان گفتند نترس و غمگین نباش ما تو را و اهلت جز زنت که از نابود شدگان است را نجات می دهیم ما بر اهل این سرزمین رجزی از اسمان نازل می کنیم برای انچه که از فسق انجام می دادند و ایه ای روشن برای قومی که تعقل کنند از انها رها کردیم._ اثار این هلاکت این قوم هنوز باقی است_.

هنگامیکه لوط پشت در ایستاده بود و قوم لوط می خواستند به زور وارد خانه شوند لوط گفت ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم  جبریل گفت ما رسولان پروردگارت هستیم دست اینان به تو نمی رسد و برخاست و با طرف جناحش چشم همه انها را کور کرد انها خیال کردند سحر شده اند و گفتند صبحگاه سراغت می اییم . و رسولان به لوط گفتند شبانه خارج بشو که صبحگاه همه اینها نابود می شوند."ولقد راودوه عن ضیفه فطمسنا أعینهم فذوقوا عذابی ونذر ولقد صبحهم بکرة عذاب مستقر فذوقوا عذابی ونذر ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر " [ القمر 37 - 40 ] قوم لوط از او خواستند تا با مهمانانش عمل فاحشه انجام بدهند پس چشمانشان را کور کردیم پس بچشید عذاب و انذار مرا و وقت صبح عذابی دائم سراغ انها امد پس بچشید عذاب و انذار مرا ما قران را برای ذکر اسان کردیم پس ایا پند گیرنده ای هست.

لوط به همراه دو دختر و زنش شبانه از خانه خارج شدند و وقت شروق عذاب خدا نازل شد جبریل علیه السلام بالش را در زمین فرو برد  و تمام روستا را به اسمان بالا برد سپس جبریل بر انها صیحه ای زد و انگاه همه شهر را وارونه کرد و هریک از مردمان شهر با سنگی علامتدار سنگباران میشدند صدای عذاب قوم بسیار شدید بود زن لوط برگشت و پشت سرش را نگاه کرد پس سنگی سوی او امد و او را نابود کرد اما لوط و دو دخترش نجات یافتند و بسوی ابراهیم رفتند و تعجب کردند وقتی دانستند ابراهیم همه چیز را می داند.اثار نابودی این قوم هم اکنون در بحرالمیت موجود است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.